کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

کانون فرهنگی دخترانه تسنیم به مدد جمعی از دانشجویان در دانشگاه صنعتی کرمانشاه تاسیس شده است...

پیشکش به مولا حاضرمان...

ماییم و حکایت پریشانیمان
داغی که نهان شد به غزل خوانیمان
ما و تب حیرت، تب سرگردانی
خورده است غم فراق به پیشانیمان

بایگانی
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان نظر آهاری» ثبت شده است

۱۰
دی

  • دختری از تبار تسنیم
۱۱
مهر

آن مرد عاشق بود. آن بازی عشق و آن حریف خدا. دور، دور آخر بود و بازی به دستخون رسیده بود. آن مرد زمین را سبز می خواست. دل را سبز می خواست و انسان را سبز، زیرا بهشت سبز است و روح سبز و ایمان سبز، اما سبزی را بهایی است به غایت سرخ، و بازی به غایتش رسیده بود، به غایتی سرخ. و از این رو بود که آن مرد، سرخ را برگزید، که عشق سرخ است و آتش سرخ و عصیان سرخ و از میان تمامی سرخان، خون را برگزید.

  • دختری از تبار تسنیم
۱۳
مرداد

سستی نکنید و اندوهگین نباشید؛ زیرا اگر ایمان آورده باشید، برتری خواهید یافت.

 آل عمران/ 139

 

گاهی طوفان می شود و من می شوم یک بچه گنجشک ضعیف و مردنی .

 

جوجه ای توی یک آشیانه .

 

کنج یک درخت که هر آن ممکن است از آن بالا بیفتد و  بمیرد .

 

گاهی باد می وزد، تند و تند و من می شوم یک نهال کوچک که تازه چند تا شکوفه داده .

 

باد شکوفه هایم را می برد و نزدیک است که ریشه ام را از جا بکند .

 

همیشه از این بادها می وزد؛ همیشه از این طوفان ها می آید و تو همیشه می گویی :

 

استقامت، استقامت، استقامت .

 

تو دوست نداری دوستانت بیدهایی باشند که با هر بادی می لرزند، یا شاخه های نازکی که بی بهانه


می شکنند .

 

تو می خواهی دوستانت کوه باشند؛ درختان ریشه دار باشند ؛ قوی باشند .

 

گاهی از تو خجالت می کشم .

 

از خود هم .

 

بس که شکستنی و نازک نارنجی ام .

*همراه با آنان که با تو رو به خدا کرده اند، همچنان که مامورشده ای ثابت قدم باش.*

 

این آیه را در سوره ی « هود » خواندم .

 

سرم را بالا می گیرم و حس می کنم باید به راهم ادامه بدهم، با اطمینان و محکم .

 

یاد پیامبرانت می افتم که همیشه دشمنان زیادی داشتند و دور و برشان پر از سختی بود ؛ اما        


می ایستادند؛ محکم محکم .

 

چون دستشان در دست تو بود و به پشتیبانی تو دلگرم بودند .

 

آنها تو را داشتند .

 

پس، از هیچ چیز نمی ترسیدند .

 

خدایا!کمکم کن تا نلرزم و نشکنم و نیفتم .


دکتر عرفان نظر آهاری

  • دختری از تبار تسنیم