چه موجود عجیبی است، انسان...
سه شنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۴۸ ب.ظ
چه موجود عجیبی ست انسان...
گاه از بودن با خود می ترسد، آنقدر دهشتناک شده که بی خود بودن را بر باخود بودن ترجیح میدهد. تنها خود اوست که از پلیدی های وجودش آگاه است ....
اوست که در انظار مردم محلول وجودش پیدا نیست و آن نیست که هست...
اوست که خدای پرده پوشی دارد که پرده اش را نمیدرد...
اوست که با اعمالش بر ذرات عالم تاثیر می گذارد، چه بسا عالم از وجود او به تنگ آمده باشد...
چه بسا خود از خود به تنگ آمده باشد...
اما با این حال نمیدانم! نمیدانم با خود چه فکر کرده... وقتی کسی او را ستایش میکند به وجد می آید... به وجد آمدنی توام با باور...
مولایمان در حکمت 462 می فرمایند:
چه بسا کسانی که با ستایش دیگران فریب خوردند.
نویسنده: شاعره کانون تسنیم...
آفرین به شاعر کانون
ممنون رفیق که با مطالبت روح آدم رو بیدار میکنی و تحت تأثیر قرار میدی
این خطش رو خیلی ذوس داشتم:
اوست که با اعمالش بر ذرات عالم تاثیر می گذارد، چه بسا عالم از وجود او به تنگ آمده باشد...