نشاندی روی زخم کهنه ی من مرهم خوبی
حریمت آشنا کرده مرا با عالم خوبی
جهان، این هیچ سر درگم، فریبم داد با گندم
برای دفعه ی چندم نبودم آدم خوبی
گریزان از همه دنیا خودم را یافتم این جا
خودم را با بدی هایم کنارت ای همه خوبی
مرهم و زخم در نگاه شماست
حلقۀ اتحاد خوف و رجاست
بر سر مهربانیِ چشمت
مژه هایی تهاجمی داری
با یقین می رسم به این معنی
چارده نور واحدی، یعنی
عشق از هر نظر خودت هستی
با خودت چه تفاهمی داری
کفر را جذبه های لبخندت
چاره ای نیست جز مسلمانی
خنده کن یا مکارم الاخلاق
معجزات تبسمی داری
حمیدرضا برقعی
شهادتشان تسلیت باد...