ناامید ازهمه و از همه جا گفت...
يكشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ
گوش کن باز کسی بین دعا گفت: حرم
ناامید ازهمه و از همه جا گفت: حرم
توی آیینه سر و وضع خودش را تا دید
گله ای کرد از این حال و هوا گفت: حرم
شاه را کرد تجسم و به پایش افتاد
مثل هر بار فقط باز گدا گفت: حرم
او مریض است مریض غم بین الحرمین
شصت و نه بار به لب بهر شفا گفت: حرم
و نمازی که به یاد حرمت می شکند
بس که در رکعت خود جای دعا گفت: حرم
او همان است که پامنبری و سینه زن است
او همان است که در هروله ها گفت: حرم
دل به دریا زده و بار سفر را بسته
با تعجب پدرش گفت کجا گفت: حرم...
رضا قاسمی
اللهم الرزقنا زیارة مرقدالحسین (ع)