تقدیم به تو که همیشه برای ما سال بالایی ها، ترمولک خواهی ماند...
درد و دلی با دانشجویان جدیدالورود سال 1393
رتبه که رسید خبر از یک مهندسی خوب در دانشگاه با عظمت رازی را نوید می داد. البته رتبه خیلی خوب و آبرومندی نبود اما خدا مهندسی شبانه را ازمان نگیرد. فردا کاشف به عمل آمد که بله، گزینه شبانه را حذف فرمودهاند و انتخابها کم و کم تر شد. ما هم که باور نمیکردیم، میخواستیم این واقعیت تلخ را شایعهای جلوه دهیم و خیال خودمان را آسوده کنیم. اما نه! مشاورها، رفقا و همه و همه خبر را تایید کردند. رشتهای هم که پیشوند عنوانش مهندسی نداشت در حد شخصیت ما نبود و کلاس کاری قضیه را زیر سوال میبرد. ما ماندیم و فکر تست و کلاس و کنکور سال بعد. اما هنوز روزنه امیدی در قلب مان محسوس بود. آخر هم همان روزنه کار خود را کرد. یکی از دوستان گفت که دانشگاهی به اسم دانشگاه صنعتی کرمانشاه برای ما بخت برگشتهها جا دارد و پذیرایمان هست. بدون اینکه قد و قامت این خانه امید را یک بار هم ببینیم، بی معطلی انتخاب رشته کردیم، مبادا از کفمان برود. ساختمان دانشگاه را که دیدیم گویی پتکی بر سرمان زدن.
روزهای اول اعلام کردن که ما تنها یک ترم اینجا می مانیم، مبادا خاطر مهندسین عزیزمکدر شود. روز ثبت نام هر چه به این دخمه نگاه می کردیم، جواب قانع کنندهای نمی یافتیم که آخر کلاسهای درسی که در دوران کنکور، رویاهایمان را تشکیل می دادن، کجا هستن. نکند کلاس ها را در راهروها یا اتاق کارکنان تشکیل می دهند یا قرار است بچه های همه رشته ها در آمفی تئاتر که هیبتی هم نداشت، دور هم باشیم. بالاخره ساختمان دیلاق کلاسها را دیدیم. باز هم خدا راشکر...
منتظر ادامه این غم نامه باشید...
ما نداریم از این چیزا