کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

کانون فرهنگی دخترانه تسنیم به مدد جمعی از دانشجویان در دانشگاه صنعتی کرمانشاه تاسیس شده است...

پیشکش به مولا حاضرمان...

ماییم و حکایت پریشانیمان
داغی که نهان شد به غزل خوانیمان
ما و تب حیرت، تب سرگردانی
خورده است غم فراق به پیشانیمان

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نادرشاه» ثبت شده است

۲۶
آذر

نادرشاه افشار اومده بود حرم امام رضا(ع)،

بیرون حرم نابینایی می نشست و گدایی میکرد. مرد نابینا یهو سر و صدایی شنید که یه جمعیتی داره میاد، خوشحال شد که میتونه یه پولی از این ها بگیره، متوجه شد نادرشاه داره میاد، یه مقدار ترسید، چون نادرشاه خیلی به ابهت و قاطعیت معروف بود...

وقتی نادرشاه به این گدا نزدیک شد، بهش گفت: چند وقت اینجا نشستی داری گدایی میکنی؟

با لکنت زبان گفت: قربان 6 سال

نادرشاه گفت: 6 سال در حرم امام رضا (ع) نشستی هنوز بیناییت و نگرفتی؟ من الان میرم زیارت، بعد نیم ساعت برمیگردم، اگه بیناییت و نگرفته باشی، میدم گردنت و بزنن. دو تا مامورم سپرد که فرار نکنه و رفت زیارت.

شخص فقیر رو کرد به حرم امام رضا (ع) و گفت: یا امام رضا (ع)، شوخی شوخی، جدی شد، دیگه قضیه مرگ و زندگی. شروع کرد خاضعانه التماس کردن، این بنده خدا نیم ساعت وقت داشت...

بعد از نیم ساعت که نادرشاه از حرم اومد، بیناییش و گرفته بود...

نادرشاه یه جمله حکیمانه گفت

گفت فلانی تا حالا گدا نبودی، والا همون 6 سال پیش گرفته بودی...

  • دختری از تبار تسنیم