کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

این وبلاگ مکانی برای دردودل با تمام دختران سرزمینم علی الخصوص دوستانم در کوچک دانشگاه بزرگ (دانشگاه صنعتی کرمانشاه) می باشد...

کانون دخترانه تسنیم

کانون فرهنگی دخترانه تسنیم به مدد جمعی از دانشجویان در دانشگاه صنعتی کرمانشاه تاسیس شده است...

پیشکش به مولا حاضرمان...

ماییم و حکایت پریشانیمان
داغی که نهان شد به غزل خوانیمان
ما و تب حیرت، تب سرگردانی
خورده است غم فراق به پیشانیمان

بایگانی
پیوندهای روزانه

۱۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «محرم» ثبت شده است

۲۹
مهر

مستی اکبر ز یاران بیش بود

جام را از دست ساقی می ربود

هرچه می در ساغرش میریخت او

میشنید از او که: ساقی! باده کو؟

  • دختری از تبار تسنیم
۲۶
مهر

عاشورا را یک واقعه نمی خوانم که بعد ساده از کنار آن بگذرم و بگویم هزار سال پیش واقعه ای رخ داده و حال این همه هیاهو برای چیست؟

عاشورا برای من حکم هزار هزار... واحد درسی است...

تعلیم عشق از استادی عاشق؛

استاد ما، شاگردانی دارد که خوب درس پس می دهند، عباس (ع)، زینب (س)، علی اکبر (ع) و...

عباس (ع) مطیع تمام و کمال امام زمانش است، نه برادرش؛

زینب (س) روی همه دوست داشتن ها پا می گذارد تا مبادا امام زمانش کوتاهی از او دیده باشد؛

زینبی که در راه عفتش، عباس می دهد، اما نخ معجر، نه...

و اما معلم عاشق قصه ما، از همه چیزش مایه می گذارد تا حق عاشقی را به جا آورده باشد، حق معبودی که از دل و جان فهمیده هو الله احد؛

این را از پدرش یاد گرفته، پدری که گاهی سکوت می کند تا نکند دین عشق خدشه ای ببیند، حتی وقتی به یاس کبودش، سیلی زده می شود...

  • دختری از تبار تسنیم
۲۵
مهر

واحیرتا که این دو جوانان زینبند؟

یا ایستاده تیغ دو سر در برابرش

با جان و دل دو پاره جگر وقف می کند

یک پاره جای خویش و یکی جای همسرش

یک دست گرم اشک گرفتن ز چشمهاش

مشغول عطر و شانه زدن دست دیگرش

چون تکیه گاه اهل حرم بود و کوه صبر

چشمش گدازه ریخت ولی زیر معجرش

زینب به پیشواز شهیدان خود نرفت

تا که خدا نکرده مبادا برادرش...

  • دختری از تبار تسنیم
۲۵
مهر

برای منِ سراپا ادعا و پر از کوتاهی، همیشه قصهِ حر، جذاب است و پر از حرف...

حر به من گفت، تو می توانی؛

می توانی راه رفته را برگردی...

حتی تو...

چهارمین روز : ماجرای حر و طفلان مادر...

  • دختری از تبار تسنیم
۲۵
مهر

به ماه آسمون می گفت، شمع شبستون منی

یاد عمو بخیر که تو، مثل عمو جون منی

راستی تو از تو آسمون، ببین بابای من کجاست؟

بهش بگو که دخترت، ساکن تو خرابه هاست

بهش بگو دختری که، شونه به موهاش میزدی

جون به لبش رسیده و تو از سفر نیومدی

حاج محمود کریمی...


روز سوم در رثای حضرت رقیه علیهاالسلام...

  • دختری از تبار تسنیم
۲۳
مهر

در رثای قهرمان بگریید، برای اینکه احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای اینکه پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید، شما هم عدالتخواه بشوید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادیخواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه...

وگرنه رثای یک آدم بیچاره بی دست و پای مظلوم که دیگر گریه ندارد...

اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص بشود...


حماسه حسینی

شهید استاد مطهری

  • دختری از تبار تسنیم
۲۱
مهر

نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت، به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی، آجرک الله! عزیز دو جهان یوسف در چاه

برقعی...

  • دختری از تبار تسنیم