۰۶
مرداد
به قول آقای رسالت بوذری خدا بود که تا اینجا ما رو آورد،
30 امین روز شده و همه حس خوبی دارند که گرسنگی و خستگی و گاهی سرگیجه و سردرد
و تحمل کردن تا به امروز برسند، تا به خدا گفته باشند: چشم...
حتما تو هم دلت تنگ میشه، برای لحظه افطار، برای صدای ربنا،
برای گرسنه شدنت موقع ناهار، برای گاهی غر زدن، برای رنگ و روی پریدت...
نجابت مدینه برام قابل باور بود، ازش یاد گرفتم لا حول ولا قوة الا بالله رو عملا وارد زندگیم کنم.
برنامه ماه عسل روزه دار و غیر روزه دار و به فکر می برد...
شب های روشن با اجرای دلنشین آقای بوذری صفای شب هام شده بود و با شروعش خواب
از سرم می پرید...
همه، کم و زیاد از قبل ماه رمضان بهتر شدیم، حیف، دعا کنیم دوباره کار و خراب نکنیم...