روضه تمام شد و نوای بدرقه پخش شد
اما
انگار روضه از سر گرفته شده بود...
قرارمون چی شد؟
که بی قرار هم باشیم...
ما سالانه میلیاردها تومان پول و میلیاردها ساعت وقت را صرف عزاداری امام حسین(علیه السلام) می کنیم، و آنهایی را که متخصص معصوم زمان خودشان را تنها گذاشتند، لعن می کنیم که اگر آنها این کار را نمی کردند در حال حاضر اوضاع جهان و میلیاردها انسان کاملاً تغییر می کرد. امروز که امام زمان ما دوازدهمین خلیفه الهی تنها، آواره و غریب است از ما درخواست کمک می کند تا موانع ظهور ایشان را برطرف کنیم، این انجام وظیفه رابطه حقوقی است که ما با معصوم داریم.
ما نسبت به اماممان که تنها، آواره، طردشده و غریب بود، چقدر انجام وظیفه کردیم؟
استاد محمد شجاعی
امروز باید عزای حسین را گرفت اما در عصر ما برای حسین یک عزای جدیدی است که در گذشته نبوده است و آن عزای جدید، برای این همه دروغهایی است که درباره حادثه کربلا گفته میشود و هیچ کس جلوی این دروغها را نمیگیرد. به این مصیبت حسین بن علی باید گریست نه برای شمشیرها و نیزههایی که در آن روز بر پیکر شریفش وارد شد.
(محدث نوری)
رفقا پیشنهاد می کنم کتاب حماسه حسینی و در اولین فرصت شروع به خوندن کنید.
نکنه شخصیتی که از امام حسین (ع) توی ذهنمون ساختیم (حتی کمی) از واقعیت دور باشه...
امام حسین (ع) در مقابل لشکر دشمن می ایستد و فریاد می کند:
مردم کوفه! آن ناکس، پسر ناکس، آن زنازاده پسر زنازاده، امیر شما، فرمانده کل شما، آن کسی که شما به فرمان او آمدهاید به من گفته است که از این دو کار یکی را انتخاب کن
یا شمشیر، یا تن به ذلت دادن،
آیا من تن به ذلت بدهم؟
هیهات که ما زیر بار ذلت برویم!
ما تن خودمان را در جلوی شمشیرها قرار میدهیم ولی روح خودمان را در جلوی شمشیر ذلت هرگز فرود نمیآوریم.
خدای من که در راه رضای او قدم بر میدارم راضی نیست و میگوید نکن،
پیغمبر (ص) که وابسته به مکتب او هستم، میگوید نکن،
آن دامنهایی که من در آنها بزرگ شدهام،
دامن علی (ع) که روی زانوی او نشستهام به من میگوید تن به ذلت نده …
اللهوف، ص 47
آن مرد عاشق بود. آن بازی عشق و آن حریف خدا. دور، دور آخر بود و بازی به دستخون رسیده بود. آن مرد زمین را سبز می خواست. دل را سبز می خواست و انسان را سبز، زیرا بهشت سبز است و روح سبز و ایمان سبز، اما سبزی را بهایی است به غایت سرخ، و بازی به غایتش رسیده بود، به غایتی سرخ. و از این رو بود که آن مرد، سرخ را برگزید، که عشق سرخ است و آتش سرخ و عصیان سرخ و از میان تمامی سرخان، خون را برگزید.