دروغ چرا، امسال روزه گرفتن، سخت بود، خیلی ها از ماها، یه جاهایی غر زدیم، اما از هر جنسی که باشی، قوی باشی یا ضعیف، متوجه فرق حال ماه رمضون با بقیه ماه ها میشی...
همین که ماه رمضون تموم میشه، تازه می فهمی چه حال خوبی داشته این ماه...
مثل وقتی از جنوب برمیگردی به شهرت، تازه می فهمی جنوب، در کنار شهدا چه آرامشی داشتی...
خدایا ببخش منِ بی لیاقت رو اگه به اندازه کافی از این ماه بهره نبردم که قطعا همین طوره، فقط کمکم کن:
حال خوبی که توی این ماه به دست آوردیم، توی 11 ماه پیش رو حفظ کنیم و زود از دست ندیم...
الهی آمین
معبود اول و آخر من؛
خوب میدانی بیمارم...
از آن نوع بیماری هایی که فقط باید خودم را به تو بسپارم،
الله من، میدانم آنقدر تک تک مان را دوست داری که غیرتت اجازه نمی دهد، به غریبه پناه ببریم...
خودت گفتی بهترین دوره برای درمان، ماه مبارکت، ماه رمضانت است...
پس تا این دوره طلایی، به اتمام نرسیده کاری کن...
حسادت، دورویی، خودخواهی، احساس حقارت، ریا، بدبینی و...
وای خدا، خسته شدم، این ها با من، با روح پیوندخورده با تو، نمی خواند...
خودت، مثل همیشه...