تجسّس به معنى جستجوگرى در اعمال و امور مربوط به دیگران است و غالبا در مورد امور نامطلوب و خلاف اخلاق به کار مى رود، ولى تجسّس در لغت عرب به معنى جستجوگرى در امور مثبت است.
در حقیقت سوءظن و گمان بد سبب مى شود که انسان براى کشف اسرار و رازهاى نهانى مردم به جستجو بپردازد، و گاه عوامل دیگرى مانند بُخل و حسد و تنگ نظرى ممکن است انگیزه این کار زشت باشد.
تجسّس به صورتى که در بالا گفته شد در اسلام شدیدا ممنوع است و سبب ناامنى اجتماع و سرچشمه انواع خصومت ها مى شود، اگر اجازه داده شود هر کسى به جستجوگرى در زندگى خصوصى دیگران بپردازد، ممکن است آبروى بسیارى از افراد برباد برود، و آتش کینه توزى و دشمنى در جامعه روشن شود، و جهنمى به وجود آید که تمام افراد اجتماع در آن در عذاب باشند.
ای آقا و مولای من، می دانم دیدن این چنین یوسفی، دل یعقوبی را می خواهد که با نابینایی چشم، با روشنی دلی، پر نور بگردد و کنعانی می خواهد تا نسیم بوی یوسف را از سرزمین های دور بر مشام آن پیر کنعان برساند و بگوید که انتظـار، کلیدِ برگشت یوسف به شهر کنعان بُوَد.
ای آقای من و ای مولای من، پنجره دل را به سوی خورشید انتظار باز می کنیم، تا شاید خبری از آشناترین، آشنای هستی، که در دل سیه و تاریک ما گم شده است، دریابم و ندایی را که از آهنگ خوش ندبه ی جمعه ها، با مضمونی با ذکر « یابن الحسن یابن الحسن » است به تو هدیه کنم.
ای آقای من، ای مولای من و ای شادی دُوران ها و آرزوی دل مؤمنان، جمعه را میعادگاهی می دانم که وعده یار درآن میعادگاه به تحقق می پیوندد.
نیمه شعبان مبارک...
به نام خدایی که زمین را از حجت خود خالی نمی کند...
سلام، سلامِ من به سلطانی که سالیانی است سلطنش به خاطر سیاهی دلهایی به سالی بعد افتاده است...
سلام، سلام من به مولایی که بندگان همچون مَنَش، عنان خودخواهی را به دست گرفته اند و زَرِ دل را با زَنگاری معاوضه می کنند وخبرندارند درکوچه ها،
دلبری به امید دلی نشسته است...
هر ایرانی باغیرتی، از شنیدن این خبر، احساس عجیبی دارد؛ خدایا بعثی های پلید، ١٧٥ غواصِ اسیر را یکجا و زنده زنده در گور دسته جمعی مدفون کردند و اینک پس از ٢٩سال از آن مفقودالاثرهای مظلوم خبر آمده...
باید به مادران چشم به راه آنها خبر داد که مادر چشمت روشن! پسر نازنینت برگشته، اما با دست بسته...
و فراموش نکنیم صدامِ دیروز همین داعشِ امروز است...
اما حق زبانت بر تو آنست که از فحشا و منکرات دورش نگهداری و به گفتـن کلمات خوب و نافع عادتش دهی و وادارش کنی که با ادب وخوب سخن گوید و از زیاد گفتن و بیخود چرخیدن در دهان منعش نمائی تا سکوت را رعایت کند، مگر در جائی که نیاز به تکلم باشد و نفعی برای دنیا و آخرت داشته باشد و نگزاری سخنی که فائده و نفعی ندارد و